عضویت سریع درسایت آوای نرماشیر
ورودکاربران
برای فراموش کردن رمزعبوریانام کاربری اینجاکلیک کنید؟
آخرین کاربران عضوسایت
- امیرمهدی معافی
- روح الله
- Faeze
- حجت برجی
- رضااسحقی مسکونی
- مهدی امیرزاده قصری
- نسیم پناهی
- رضا اسدابادی
- vahidi
- سمیراابولی
تبادل لینک هوشمند
تبلیغات
آخرین ارسالی های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
روش های ذهن خوانی | 0 | 16 | nasim7777 |
چطور می تونم اعتماد به نفسم رو افزایش بدم؟ | 0 | 21 | nasim7777 |
چگونه اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم؟ | 0 | 15 | nasim7777 |
عزت نفس چیست و چه کمکی به ما می کنه ؟ | 0 | 17 | nasim7777 |
آموزش گیتار پاپ | 0 | 17 | nasim7777 |
يک روز دو دوست با هم و با پاي پياده از جاده اي در بيابان عبور مي کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعي با هم اختلاف پيدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتي که مشاجره بالا گرفت ناگهان يکي از آن ها به صورت دوست ديگرش سيلي محکمي زد.
بعد از اين ماجرا آن دوستي که سيلي خورده بود بر روي شن هاي بيابان نوشت :
"امروز بهترين دوستم به من سيلي زد."
سپس به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادي رسيدند.چون خيلي خسته بودندتصميم گرفتند که همانجا مدتي در کنار برکه به استراحت بپردازند. ناگهان پاي آن دوستي که سيلي خورده بود لغزيد و به برکه افتاد. کم کم داشت غرق مي شد که دوستش دستش را گرفت و او را نجات داد.
بعد از اين ماجرا او بر روي صخره اي که در کنار برکه بود اين جمله را حک کرد:
"امروز بهترين دوستم مرا از مرگ نجات داد."
دوستش پرسيد اين چه کاري بود که تو کردي ؟ وقتي سيلي خوردي روي شن ها آن جمله را نوشتي و الان اين جمله را روي سنگ حک کردي ؟
جواب داد:"وقتي دلمان از کسي آزرده مي شود بايد آن را روي شنها بنويسيم تا بادهاي بخشش آن را با خود ببرد، ولي وقتي کسي به ما خوبي مي کند بايد آن را روي سنگ حک کنيم تا هيچ بادي نتواند آنرا به فراموشي بسپارد."
aboalfazl : با سلام خدمت مدیریت سایت چه خبرا کجای احوالی نمیگیری چند روزی هست که ازت خبری نیست حتمآ بزرگترین بلای قرن سرت اومده منظورم اینکه حتمآ ازدواج کردی که معلومت نیست امیدوارم که از این بلای نهایت استفاده رو ببر ی من خونه ام هروقت خواستی بیا ببینمت دوستدار شما aaa